به گزارش قدس آنلاین، آتش در گلستان برای شروع، کار بزرگی انجام داده و تا اینجا توانسته مخاطبان زیادی را با خود همراه کند. نقش پر چالش و سخت بانو مرضیه حدیدچی را مرجان قمری ایفا کرده که به اذعان مخاطبان و حتی خانواده حدیدچی، توانسته اقتدار و صلابت این بانو را به نمایش بگذارد. مرجان قمری، بازیگر تئاتر سینما و تلویزیون که تاکنون در فیلمهای مهم و تاثیرگذاری هم حضور داشته، از چالشها و سختیهای این نقش، گفتهاست که میخوانید.
وقتی فیلمنامه را خواندم و با آقای شیخطادی درباره این سریال و این نقش صحبت کردم، فهمیدم بیشتر نقشهای اصلی و قهرمان فیلم و سریالهای پرویز شیخطادی بانوان هستند. فیلم «شکارچی شنبه» و دیگر فیلمهای پرویز شیخطادی دغدغه زنان را دارد و این موضوع بسیار برایم حائز اهمیت و ارزنده است که در تاریخی که همیشه به زنها نگاه کمتری داشته، یک کارگردان از زنان این سرزمین به عنوان قهرمانان دوران خود یاد کرده و درباره آنها سریال میسازد.
شیخطادی در سریال آتش در گلستان نشان میدهد بانوان همیشه در این مرز و بوم در کنار مردان جلوی تجاوز خارجی ایستادهاند و رشادتهای آنها کم از مردان ایرانزمین ندارد. اینکه یک کارگردان توانسته از رشادتهای زنان این سرزمین سریال بسازد، جای قدردانی دارد و باید این نگاه تقویت شود. سریال آتش در گلستان الگویی جدید و قوی از زنان این سرزمین را به نمایش گذاشتهاست. زنانی که در کنار زندگی شخصی و عاطفی خود، افرادی موفق و تاثیرگذار در جامعه بودند و میتوان از آنها به عنوان یک الگوی مناسب برای شناساندن زن ایرانی استفاده کرد. این الگوها به زنان امروز میگویند بایستی شجاع و قوی باشید و بتوانید از این قوی بودن در راه اعتلای کشور استفاده کنید.
ما در فیلمها و سریالهای جنگی همیشه زنهایی را دیدهایم که در پشت جبهه حضور داشتهاند و کمتر به موضوع حضور زنان در خط مقدم اشاره شدهاست اما سریال آتش در گلستان زن قهرمانی را به تصویر کشیده که در کوه و کمر و زیر آتش گلوله و خمپاره همپای مردان میجنگد و فرمانده آنهاست.
اشاره کردید شناختی از خانم حدیدچی نداشتید، آیا برای شناخت این شخصیت با خانواده این بانو صحبت کردید؟ برای رسیدن به این نقش به چه منابعی رجوع کردید؟
در یک صحنه از این سریال که به عنوان صحنههای اولیه ورود طاهره دباغ به عنوان فرمانده جنگ است، میبینیم پاسدارهای مرد به نوعی این زن را به عنوان فرمانده قبول نمیکنند و با ترک اتاق به این انتخاب اعتراض دارند. این صحنه برای شما به عنوان بازیگر چه چالش خاصی به همراه داشت؟ چطور در این سکانس به اقتدار در چهره و رفتار رسیدید؟
در این سریال از خانم مرضیه دباغ به عنوان یک مادر خوب و یک فرمانده موفق یاد شدهاست. در یکی از سکانسها دختر خانم دباغ برای اینکه مادرش عازم ماموریت (جبهه) است، با او قهر میکند. چگونه سعی کردید به نقش یک مادر مهربان و یک فرمانده مقتدر جنگ در این سریال برسید؟
خانم طاهره دباغ در زمان انقلاب و دوران مبارزات انقلابی بارها توسط رژیم شاهنشاهی مورد شکنجه قرار گرفتهبود و متاسفانه در این شکنجه و آزارها دختر او رضوانه هم حضور داشته و او هم مورد شکنجه ساواک قرار گرفتهبود. به همین دلیل خانم دباغ، حس متفاوتی به این دختر داشته و در سریال هم فقط رضوانه نشان داده میشود و هرگاه نامی از رضوانه میآید، خانم دباغ آهی از نهادش بلند میشود که اشاره به دوران گذشته و مبارزات انقلابی او دارد. من شاید این حس مادرانه را تجربه نکردهباشم اما تمام حسهایی را که مادرم نسبت به فرزندانش داشتهاست، در این سریال به اجرا در آوردم. اولین قدم بازیگر تقلید است و من این مادرانگی را خیلی تقلید کردهام. من خواستم ابعادی از روحیات این خانم را به نمایش بگذارم که نه خیلی احساسی و ضعیف باشد و نه یک زن بداخلاق و تندرو. برای ایفای نقش خانم دباغ سعی کردم لب مرز حرکت کنم تا یک زن مقتدر و یک مادر دلسوز و مهربان را به نمایش بگذارم.
برای ایفای نقش در این سریال و نقش مرضیه حدیدچی چه مابهازای بیرونی داشتید؟ آیا شخصی مد نظرتان بود که بخواهید از او برای رسیدن به نقش یک زن مقتدر الگوبرداری کنید؟
در صحنههایی شاهدیم شخصیت مرضیه حدیدچی با چشم خود، خشم، اقتدار، ناراحتی یا شادی را به مخاطبان انتقال میدهد. برای بازی با چشم چقدر از کارگردان کمک گرفتید؟
به عنوان یک بازیگر بازی با چشم را خیلی دوست دارم. بازی با چشم میتواند ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کند. مخاطب خشم، شادی و ناراحتی بازیگر را میتواند از بازی چشمهای او بفهمد. در این بازی چشم، از آقای شیخطادی به عنوان کارگردان کمک زیادی گرفتم و سعی کردم این بازی با چشم برای مخاطب مصنوعی به نظر نیاید.
سابقه تئاتری شما تا چه حد توانسته در راه رسیدن به نقشها و ایفای بهتر آنها به شما کمک کند؟ شما در سینما و تلویزیون نقشهای سختی را انتخاب میکنید دلیل این انتخابها چیست؟
تئاتر برای هر بازیگر یک مدرسه بازیگری است. شاهدیم بازیگرانی که از تئاتر به تلویزیون و سینما آمدهاند، غالبا بازیگرانی موفقتر هستند. در صحنه تئاتر به دلیل نفس به نفس بودن با مخاطب و زندهبودن اجراها امکان آزمون و خطا وجود ندارد و شما باید بهترین نقش را در لحظه روی صحنه اجرا کنید. مخاطب شما را همان لحظه میبیند و قضاوت میکند، پس باید در هر اجرا نسبت به اجرای قبلی بهتر باشید. تسلط روی تنفس، تخیل و بیان در تئاتر به بازیگران کمک میکند در سینما و تلویزیون نقشهای بهتری را اجرا کنند. من چهرهام مانند بازیگرانی که امروز در سینما هستند نیست اما سعی کردم با قدرت بازیگری و توانایی بالا، خودم را به سینما و تلویزیون تحمیل کنم. حالا که سینما اینگونه است که فقط به بازیگران با چهرههای خاص بازی میدهد، من تمام توان خودم را به کار بستم که یک بازیگر قوی باشم تا این قوی بودن بتواند کارگردانها را مجاب کند از من در نقشهای خاص بازی بگیرند. متاسفانه زیبایی در سینمای ما نوع دیگری تعریف شدهاست و بازیگرانی که چهره فانتزی و دنبالکننده ندارند، کمتر میتوانند در فیلمهای سینمایی حضور داشتهباشند.
در این سریال هم نقشی که ایفا کردید خیلی بیشتر از سن خودتان بود و گریم سنگینی هم داشتید. آیا نگران این نبودید از این به بعد نقشهایی که پیشنهاد شود، در این رده سنی و بالاتر از سن خودتان باشد؟
متاسفانه این موضوع در سینما و تلویزیون ایران وجود دارد و وقتی با یک نقش شناخته میشوید یا در آن نقش خوب عمل میکنید، از این بعد نقشهای مشابه به شما پیشنهاد میشود. مثلا بعد از موفقیت در فیلم «متری شیش و نیم» تا مدتها نقش زن فقیر، زار و درمانده به من پیشنهاد میشد. من توانایی بازی در نقشهای دیگر را هم دارم، من بازیگرم و باید بتوانم همه نقشها را ایفا کنم. این موضوع تکرار در نقشها در سینما و تلویزیون ایران وجود دارد و به همین دلیل تنوع نقش کمتری در بازیگران دیدهمیشود.
برای فیلمبرداری در کوه و کمر به کدام استان سفر کردهبودید؟ چه چالشهایی برای این صحنهها داشتید؟ آیا از نظر بدنی آمادگی داشتید؟
سکانسهایی مربوط به کوهستان، در استان زنجان فیلمبرداری شده که برای من به عنوان بازیگر زن و نیز دیگر عوامل صحنههای بسیار سختی بود. من سابقه کوهنوردی و فعالیت در رشته بدنسازی را داشتهام و به همین دلیل توان بازی در این نقش و حضور در سکانسهای سخت و پرچالش را داشتم اما مثلا در یک صحنه باید از یال یک کوه بالا میرفتیم و این با یک برداشت، امکانپذیر نبود و این تکرارها واقعا خستهکننده و طاقتفرسا بودند. سلاح یکی از اجزای جداییناپذیر خانم دباغ بود و من در این زمینه تمرینهای مستمری داشتم. حتی عادت کردن به شنیدن صدای گلوله هم برای من یک چالش بود و به قدری تمرین کردم که هنگام شلیک گلوله دیگر چشمانم را نمیبستم.
درباره کار کردن با پرویز شیخ طادی بگویید؟ کار کردن با کارگردانی مثل او چه چالشهایی برای شما به عنوان بازیگر داشت؟
پرویز شیخطادی یک کارگردان به شدت سختگیر و حساس است که از هر پلانی به سادگی عبور نمیکند. اگر بازیگر آن حسی را که او میخواهد درنیاورد، آنقدر با بازیگر صحبت میکند تا به آن چیزی که میخواهد برسد. او در راه رسیدن به یک نقش خوب برای مرضیه حدیدچی، خیلی با من تعامل داشت و ساعتها درباره یک پلان با یکدیگر صحبت میکردیم تا آن چیزی جلوی دوربین برود که بتواند برای مخاطب باورپذیر باشد و ارتباط بهتری با او برقرار کند. من به عنوان بازیگر، یک بازیگر منعطف هستم که خودم را برای رسیدن به نقش در اختیار ایدههای کارگردان قرار میدهم تا نقشی که او میخواهد، جلوی دوربین برود. این انعطاف به نظر من باعث تفاوت نقشها میشود و بازیگر میتواند نقشهای متفاوتی را تجربه کند.
ایفای نقش شخصیتهای معاصر بسیار دشوار است؛ خصوصا افرادی که خانوادههایشان با آن فرد خاطره دارند و نمیتوانند هر فردی را به عنوان آن شخص قبول کنند. به عنوان بازیگر، نقش یک زن مجاهد و فرمانده چه بازخوردی از خانواده خانم دباغ درباره این نقش و این سریال دریافت کردهاید؟
هنوز با خانواده دباغ صحبتی نداشتم و نظر آنها را درباره این سریال و نقش خودم جویا نشدهام. البته سریال آتش در گلستان برداشتی آزاد از زندگی بانو مرضیه دباغ است که در تیتراژ هم به این موضوع اشاره شدهاست. روایت اصلی این سریال قصه روناک است که ساخته تخیل آقای شیخطادی است و از یک جایی مرضیه دباغ وارد این قصه میشود. این نکته را باید مدنظر داشت که سریال آتش در گلستان فقط پرداختن به زندگی خانم مرضیه حدیدچی نیست و در خلال قصه به این شخصیت نیز پرداخته میشود.
طی این روزها و بعد از گذشت چند قسمت از سریال آتش در گلستان باز خورد مخاطبان را چطور دیدید؟
مردم خیلی به من و سریال لطف دارند و خوشبختانه با سریال آتش در گلستان هم ارتباط خوبی برقرار کردهاند. با توجه به زمان پخش این سریال که در اسفند ماه است و ساعت ۱۱ شب روی آنتن میرود اما باز هم توانسته ارتباط خوبی با مخاطبان برقرار کند و تا اینجا کامنتها و بازخوردهای خوبی از طرف مردم درباره این سریال دریافت کردهام.
خودتان به عنوان یک بازیگر از این سریال و نقشتان راضی هستید؟
به عنوان بازیگر این سریال، تا به اینجا از نقش خودم و کیفیت سریال راضی هستم. البته ناگفته نماند کمی ممیزیها به سریال آسیب زده و باعث شده با مشکل روبهرو شویم. امیدوارم در کارهای بعدی افرادی که فیلمنامه را میخوانند، ممیزیها را در زمان خواندن فیلمنامه گوشزد کنند چون عوامل و بازیگران برای پلان به پلان این سریالها زحمت کشیدهاند و وقتی این سکانسها ممیزی میخورد، خستگی به تن بازیگران و عوامل باقی میماند.
کار کردن در دوران کرونا چقدر برایتان دشوار بود؟ در سریال آتش در گلستان هم زمان طولانی را در خدمت پروژه بودید که باعث بیشتر شدن این دشواریها میشود. از کار کردن در این سختیها بگویید و در آخر اگر نکتهای هست با مخاطبان در میان بگذارید.
قطعا کار کردن در دوران کرونا و در یک پروژه طولانیمدت بسیار سخت و دشوار است؛ خصوصا اینکه در مواقعی سرمای هوا بر این دشواریها میافزود و باعث میشد کار تولید کمی کند پیش برود. با این حال خوشحالم که با وجود تمام مشکلات، این سریال به سرانجام رسید و توانست مخاطبان زیادی را با خود همراه کند.
در آخر از مخاطبان میخواهم اگر کاستی در سریال آتش در گلستان وجود دارد بر ما ببخشند و این را بدانند که ما تمام سعی و تلاش خود را به کار بستهایم تا یک سریال خوب و پرمحتوا روی آنتن برود.
نظر شما